... فتری الذین فی قلوبهم مرض - آن کسانیکه در دلهایشان بیماری است (بیماردلان) آنها را می بینی - یسارعون فیهم - در میان جبهه دشمنان دین می شتابند، قناعت نمی کنند به اینکه بروند طرف آنها بلکه می شتابند، قناعت نمی کنند به اینکه تا به نزدیکشان بروند بلکه تا آن اعماق جبهه شان میروند و اگر بپرسی چرا اینقدر با دشمن دین و با کسی که میدانی ضد دین است میسازی و چرا با آنها ضدیت که نمی کنی هیچ، دوستی هم بخرج میدهی در جوابت چنین گوید:
یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة - می گویند می ترسیم برایمان دردسری درست شود و میترسیم اسباب زحمتی برایمان درست شود. ببینید چه کلمات آشنائی است خدا در جواب اینها میفرماید: - فعسی الله ان بأتی بالفتح او امرمن عنده - امید است که خدا پیروزی را نصیب جبهه مؤمن کند یا یک حادثه ای را از پیش خود بسود آنها پدید آورد و وقتی این کار شود فیصبحواعلی ما اسروا فی انفسهم نادمین - آنوقت این بدبختهائی که با آنها ساخته بودند پشیمان شوند، روسیاه شوند، بگویند دیدی چه غلطی کردیم، اگر میدانستیم که جبهه مؤمن اینطور پیروزمند و نیرومند خواهد شد با دشمن دین و دشمن خدا نمی ساختیم، خودمان را بی آبرو نمی کردیم - و یقول الذین آمنوا- بعد از آنکه آنها خودشان را مفتضح کردند و با دشمنان ساختند، آن کسانیکه ایمان آورده اند می گویند- اهولاء الذین اقسموا بالله جهد ایمانهم انهم لمعکم - مؤمنین همینها بودند، این چهره های خوش ظاهر و موجه که با سوگندهای غلیظ و شداد قسم می خوردند که ما با شما هستیم و هر وقت با آنها حرف می زدیم یا چیزی می گفتیم، می گفتند ما با شما هم عقیده هستیم، ما هم با شما اختلافی نداریم، ما هم همین حرفی که شما می زنید، می زنیم در مقام بیان اینطور با آدم حرف می زدند اما بعد معلوم شد که دلهای اینها مریض بوده و علی رغم ظاهر نیکشان دلهای چرکین و سیاه و نفاق آمیز داشتند، آن روز مؤمنین می گویند عجب است که چه قسمی می خوردند، اینها همانها هستند - اهوالء الذین اقسموا بالله جهدایمانهم - آنها همینها هستند، آنهائی که به خدا سوگندهای سخت و غلیظ میخوردند - انهم لمعکم - قسم می خوردند که با شما هستیم و با شما هم عقیده و هم فکریم....